











همایش پیاده روی عشاق حسینی دراربعین بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!" به زیارت اربعین حسینی و پیاده روی ملیونها زائر به سوی کربلای معلی پرداخته است. در این مقاله به شرح و چرایی این پیاده روی عظیم پرداخته شده است و گوشه هایی از این شور حسینی در این مقاله به اطلاع مردم رسانده شده است . مراسم اربعین در این مقاله یک مراسم منحصر به فرد در مقایسه با تجمع های مختلف در سراسر دنیا معرفی شده است و جمعیت زائران را پنج برابر زائران حج میخواند. در ادامه این مقاله به ویژگی های خاص زیارت اربعین حسینی از جمله برگزاری آن در موقعیت های خطرناک و تهدیدات مختلف، شرکت کردن سایر ادیان و مذاهب در آن و همچنین نحوه میزبانی بی مانندی از شرکت کننده گان در این مراسم پرداخته شده است.
متن ترجمه مقاله ایندی پندنت :
بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما چرا شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!
این حرکت حج یا کومبهمیلای هندوها نیست. این حرکت با عنوان «اربعین» مشهور
بوده و پرجمعیتترین اجتماع جهان است و احتمالا هیچ وقت چیزی دربارهش
نشنیدهاید.. نهتنها تعداد این افراد از زائران مکه بیشتر است (درواقع 5
برابر آن است)، بلکه از کومبه میلا نیز مهمتر است؛ زیرا کومبه میلا تنها
هر سه سال یکبار برگزار میشود. جمعیت مراسم اربعین پارسال به 20 میلیون
نفر رسید و خلاصه، هر اجتماع بشری دیگری را تحتالشعاع قرار میدهد.
از همه مهمتر، مراسم اربعین یک مراسم منحصربهفرد است؛ زیرا در موقعیتی
برگزار میشود که به لحاظ ژئوپلتیکی متشنج و خطرناک است. داعش، شیعه را
دشمن خونی خود میپندارد. از این رو، هیچ چیز بیشتر از این گروههای ترور
را به خشم نمیآورد که ببینند زائران شیعه به خاطر بزرگترین تجلی
ایمانشان گرد هم میآیند.
مراسم اربعین یک ویژگی خاص دیگر هم دارد. هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم
شیعی است، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم بهعنوان
زائر و هم بهعنوان خادم زائران در این مراسم شرکت میکنند. اگر به ماهیت
انحصاری آیینهای دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چهقدر مهم است و
این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسینبنعلی را
نماد فراگیر، بیحدومرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار میدانند.
اما چرا شما هیچگاه درباره این مراسم چیزی نشنیدهاید؟ احتمالاً به این
قضیه مربوط است که رسانهها عموماً و خصوصاً وقتی با اسلام مواجه میشوند،
بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و
امیدبخش. اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابانهای لندن جمع شوند، در
سرخطهای خبری جای خواهند داشت. به راهپیمایی دموکراسیخواهانه در هنگکنگ
یا تجمع ضد پوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد. اما یک تجمع
بیست میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و ناعدالتی حتی در بخشهای
خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه بهطور نانوشته مسکوت گذاشته
میشود؛ حتی اگر تمام مؤلفههای یک پدیدهی چشمگیر را داشته باشد؛
مؤلفههایی مانند جمعیت چشمگیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و
اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخشهای خبری در برود، شگفتی
میآفریند و افرادی زیادی را تحتتأثیر قرار میدهد.
در میان افراد بیشماری که تحت تاثیر این مراسم خاص بودند، جوانی
استرالیایی بود که چندین سال پیش با او ملاقات داشتم و بهتازگی اسلام
آورده بود. واضح است که کسی بهراحتی دینش را تغییر نمیدهد. بنابراین،
وقتی از او جویا شدم، گفت که همه چیز از سال 2003 شروع شد. یک شب، همانطور
که صحنهای از حرکت میلیونها نفر به سمت شهر کربلا را در خبرها مشاهده
میکرد، با اسم فردی مواجه شد که هیچگاه آن را نشنیده بود: «حسین». برای
اولین بار در دهههای گذشته و در یک رخدادی که در سرتاسر جهان به تصویر
کشیده میشد، جهان توانسته بود شمهای از حرکتی را ببیند که پیشتر در عراق
ممنوع شده بود.
وقتی که رژیم بعثی و سنی در عراق سقوط کرد، بینندگان غربی مشتاق بودند که
ببینند عراقیهایی که هماکنون از دست کنترل دیکتاتور خلاص شده اند، چه
عکسالعملی خواهند داشت. «جمهوری وحشت» سقوط کرده بود. آن جوان استرالیایی
میگفت که دائم از خودش میپرسید که کربلا کجاست و چرا همه رو به سوی آن
دارند؟ حسین کیست که چنین شوری به پا کرده که مردمان بعد از چهارده قرن
برای عزای او میآیند؟
آنچه او در یک گزارش شصتثانیهای دیده بود تکاندهنده بود؛ زیرا این
تصویر بر خلاف آن چیزی بود که قبلا دیده بود. پیوند قویای باعث شده بود
که مردمان مانند برادههایی باشند که هرچه به مغناطیس لامَفَرّ حسینی نزدیک
میشوند تجمعشان بیشتر شود. آن جوان استرالیایی گفت: اگر میخواهید یک
دین حی و حیاتبخش را ببینید، به کربلا بیایید.
چهطور مردی که 1396 سال پیش کشته شده است اینچنین حی و حاضر است که
میلیون ها نفر مصیبت او را مصیبت خود میدانند؟ بعید است که آدمها وارد
نزاعی شوند که دغدغهی شخصیای نسبت به آن نداشته باشند. از سوی دیگر، اگر
احساس کنید که کسی به خاطر آزادی شما، حق برخورد عادلانه با شما و حق زندگی
باشرافت شما جنگیده است، احساس میکنید که علاقهی زیادی به او دارید و
دلبستهی او هستید تا آن جا که بعید نیست که به باورها و عقاید او روی
بیاورید و تغییر دین یا مذهب بدهید.
تراژدی نهایی
مسلمانان حسین نوهی محمد، پیامبر اسلام، را سیدالشهدا مینامند. او از
بیعت با خلیفهی نابکار، یزید، سرتافت و در کربلا و در روز عاشورا کشته شد.
او و خانوادهاش در صحرا با لشگر سیهزار نفره محاصره شدند و از آب و غذا
محروم شدند و نهایتاً سر از تنشان جدا کردند و تنشان زیر سم اسبان رفت.
ادوارد گیبون، مورخ انگلیسی، مینویسد: «داستان تراژیک مرگ حسین احساسات هر خوانندهی دلسنگی را نیز تحریک میکند».
از آن روز به بعد، شیعیان در روز عاشورا و روز اربعین، در رثای حسین
عزاداری می کنند. در بسیاری از سنت های اسلامی، عزاداری چهل روزه مرسوم
است.
سفر دراز
من به کربلا، شهر اجدادیم، سفر کردم تا بفهمم که چرا این شهر اینقدر همگان
را از خود بیخود میکند. مشاهده کردم که حتی بزرگترین لنزهای دوربینها
هم برای به تصویر کشیدن روح این اجتماع پرجوش و خروش اما آرام و ایمن کوچک
اند.
انبوهی از مردان، زنان (غالباً با حجاب مشکی) و کودکان از این کران تا آن
کران را پر کردهاند. جمعیت آنقدر زیاد است که صدها مایل را بند
آوردهاند.
فاصلهی 425مایلی میان شهر بندری بصره تا کربلا مسیری طولانی است که
معمولاً با ماشین طی میشود اما بهطور خارقالعادهای در این مراسم، افراد
با پای پیاده آن را میگذرانند. دو هفتهی کامل طول میکشد تا زائران این
مسیر را طی کنند. آدمها با سنهای مختلف زیر آفتاب سوزان روز و سرمای
استخوانسوز شب این مسیر را پیاده میروند. آنها از میان مسیرهای ناهموار و
از دل نقاط تمرکز تروریستها و از نقاط خطرناک عبور میکنند. زائران حتی
سازوبرگهای اولیه را با خود ندارند و تنها وسایل کمی همراه با عشق
آتشینشان به «مولا» حسین را با خود میآورند. پرچمها و بنرها مقصود این
سفرشان را به آنها یادآوری میکند:
جان بعد از حسین بیارزش است
مرگ و زندگیم یکسان است
رواست که مرا مجنون بخوانند
این پیام شعری حماسی است که عباس، برادر حسین و فرماندهی معتمد او، خوانده
است. عباس نیز در نبرد کربلا در سال 680 میلادی آن هنگامی که تلاش میکرد
برای برادرزادگان و خواهرزادگانش آب بیاورد، کشته شد. میزان امنیتی که در
عراق وجود دارد و آن را سرخط خبرهای جهانی کرده است، جای شکی نمیگذارد که
این عبارت یک عبارت اصیل به تمام معناست.
صبحانه، نهار و شام رایگان
یکی از بخشهای این حرکت زائرانه که هر بییندهای را به شگفتی وامیدارد
مشاهدهی هزاران موکبی است که همراه با آشپزخانهی سیار هستند و توسط
روستاییانی ساخته شده است که در محدودهی مسیر پیادهروی زائران زندگی
میکنند. موکبها جاهایی هستند که تمام مایحتاج زائران در آنجا تأمین
میشود. از غذای تازه گرفته تا جای استراحت؛ از تلفن رایگان بینالمللی
گرفته تا گهوارههای کودکان؛ همه چیز رایگان است. درواقع، لازم نیست در این
مسیر 400مایلی، زائران چیزی غیر از لباسهایشان را حمل کنند.
شگفتتر از آن نحوهی دعوت از زائران برای خوردن و نوشیدن است. فعالان
موکبها به میان راه آمده و به زائران التماس میکنند تا پیشنهاد آنها را
قبول کنند. غالبا این پیشنهاد شامل سرویس کاملی است که در شأن پادشاهان
است. ابتدا پاهایتان را ماساژ میدهند؛ سپس یک وعدهی غذای لذیذ به شما
میدهند؛ سپس از شما دعوت میکنند تا در فاصلهای که لباسهایتان را
میشویند و اتو میکنند، استراحت کنید. البته همهی اینها را با افتخار
انجام میدهند.
برای آنکه شمهای از ماجرا را درک کنید، به این نکته توجه کنید. پس از
زلزلهی هائیتی و با حمایت و همدلی جهانی، برنامهی غذای جهانی سازمان ملل
اعلام کرد که با تلاشهای زیادش، نیممیلیون وعدهی غذایی تحویل داده است.
ارتش ایالات متحده منابع عظیمی از آژانسهای فدرال را فراهم کرد و اعلام
کرد که در مدت پنجماه بعد از این فاجعهی انسانی، 4.9 میلیون وعدهی غذایی
به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. حالا این را مقایسه کنید با تعداد
بیش از 50 میلیون وعدهی غذایی در روز در طول مراسم اربعین که برابر است با
حدود 700 میلیون وعدهی غذایی برای تمام مدت این مراسم. تمام این غذاها نه
با سازمان ملل متحد یا هر خیریهی بینالمللی دیگری بلکه توسط کارگران و
کشاورزان فقیری تأمین شده است که عاشق این اند که به زائران خدمت کنند و
تمام سال پسانداز میکنند....
حاج حسن آن شب در خواب شخصی نورانی را می بیند که به او می گوید چرا ناراحتی؟ شهید تهرانی مقدم جریان آزمایش موشک را گفته و آن شخص نورانی می گوید که مشکل در اتصالی فلان قسمت موتور است، آن را برطرف کنید. شهید می پرسد شما که هستید و او می گوید من حیدر هستم.
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج، سردار نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین و برگزیدگان کنکور سراسری سال 92 در منزل شهید حاج حسن تهرانی مقدم حضور یافتند.
در این دیدار برادر شهید تهرانی مقدم در بیان خاطره ای از این شهید گفت: شهید تهرانی مقدم و یارانش برای آموزش ساخت و پرتاب موشک به سوریه رفته بودند تا توسط مربیان لیبیایی آموزش ببینند. به دلیل هماهنگی قذافی با صدام آخرین و حساسترین آموزشها به این گروه داده نشد.
برادر شهید تهرانی مقدم اظهار داشت: وقتی حاج حسن به ایران برگشت به مدت سه روز به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شد و پس از آن توانستند موشک های خریداری شده از لیبی را شلیک کنند که شهید عبارت «و ما رمیت اذ رمیت» را بر روی موشک نوشتند و شلیک نمودند. این موشک به هدف مشخص شده که یک بانک مهم در بغداد بود اصابت کرد و تعجب همگان را برانگیخت.
محمد تهرانی مقدم در بیان دومین خاطره از شهید گفت: وقتی شهید تهرانی مقدم و یارانش موتور موشک را طراحی کرده و ساختند، این موتور در آزمایش اولیه منفجر شده و بدنه موشک به کوههای اطراف پرتاب شد. وقتی حاج حسن به سراغ بدنه موشک میرود متوجه میشود که عبارت «حیدر» با دود حاصل از انفجار بر بدنه موشک نمایان شده است.
برادر شهید تهرانیمقدم در ادامه خاطر نشان کرد: حاج حسن آن شب در خواب شخصی نورانی را می بیند که به او می گوید چرا ناراحتی؟ شهید تهرانی مقدم جریان آزمایش موشک را گفته و آن شخص نورانی میگوید که مشکل در اتصالی فلان قسمت موتور است، آن را برطرف کنید. شهید میپرسد شما که هستید و او میگوید من حیدر هستم.
این روزها هم اگرچه جنگ نظامی، دیگر جریان ندارد اما نبردهای تمامعیار در زمینههای مختلف، علیه کشورمان در جریان است و راهکار مبارزه در تمام این نبردها هم همان «آرمانگرایی» و تسلیمنشدن در برابر «واقعیت»های ظالمانه است.
خاطرم هست در مراسم عروسی یکی از نزدیکان، وقتی دیدم بساط رقص و گناه برپا شده، دست پسر سهسالهام را گرفتم و برای در امان ماندن از تبعات حضور در آن جلسهی گناه، به خیابانگردی پرداختم.
پس از بازگشت، یکی از اقوام که متوجهی این حرکت شده بود با لحنی جدی و قیافهای حقبهجانب گفت: «چرا از واقعیت فرار میکنی؟»
البته حق با او بود؛ چون واقعیت آن جلسه، حضور حداکثریِ افرادی بود که تمایل به گناه داشتند. اما این واقعیت، دلیل نمیشد تا از اعتقاد و آرمان خود، دست بکشم و تسلیم اکثریت شوم.
این قضیه اگرچه مربوط به یک محفل بسیار کوچک در یک گوشه از این کرهی خاکی بود اما موضوع این قضیه که همان تقابل «واقعیت و آرمان» بود، امری رایج و شایع در تمام زمانها و مکانهاست. با یک بررسی مختصر، میتوان دریافت که تقریباً در تمام دورانهای زندگی بشر، «واقعیت» این بود که حق و حقگرایان در اقلیت بودند و غلبه با باطل و باطلگرایان بوده است.
در حادثهی بینظیر عاشورا، «واقعیت» این بود که یک گروه ۷۲ نفره، توان پیروزی بر یک لشکر سیهزار نفری را ندارد. اما این «واقعیت» سبب نشد تا سیدالشهدا (علیهالسلام) و یارانش، تن به ذلت دهند و از «آرمان» خود دست بکشند.
در دفاع مقدسِ هشتسالهی ملت ایران هم «واقعیت» این بود که صدام جنایتپیشه، از پشتیبانی تمام قدرتهای آن روز دنیا مثل آمریکا، شوروی، فرانسه، انگلیس، آلمان برخوردار بود و درمقابل، کشور تازهانقلاب کردهی ما حتی از امکاناتی مثل سیمخاردار هم در داخل، محروم بود. اما این «واقعیت»، نتوانست «آرمان» ملت ما را تحتالشعاع قرار دهد و به لطف خدا، همان پافشاری بر آرمانها توانست بر واقعیتهای موجود، غلبه کند و صدام و پشتیبانهای او را ناکام نماید.
این روزها هم اگرچه جنگ نظامی، دیگر جریان ندارد اما نبردهای تمامعیار در زمینههای مختلف، علیه کشورمان در جریان است و راهکار مبارزه در تمام این نبردها هم همان «آرمانگرایی» و تسلیمنشدن در برابر «واقعیت»های ظالمانه است.
میدان و عرصهی انرژی هستهای که در دههی اخیر به نماد پایداری ملت ما تبدیل شده است یکی از عرصههای بکارگرفتن این شیوه است. درست است که واقعیاتی مثل «تحریمهای بیسابقه» بهخاطر همین پافشاری بر حقوق مسلّم خود، بر ما تحمیل شده است اما این مساله، نباید بهانهای شود تا از آرمانهای خود دست بکشیم.
مقابله با استکبار و مقاومت در برابر نماد آن در دنیای امروز، یعنی آمریکا، آرمان قطعی نظام اسلامی است و نباید با توجیهاتی مثل «کدخدا بودن آمریکا» به سستکردن این آرمان پرداخت.
۳۴ سال پیش که ایران بسیار ضعیف و آمریکا بهمراتب قویتر از امروز بود امام راحل عظیمالشأن ما فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» پس چگونه است که امروز و با وجود بیآبرویی و تضعیف شیطان بزرگ، برخیها از موضع ضعف برخورد میکنند و در مقابل زیادهخواهیهای کاخ سفید، زبان به تمجید و مودبنامیدن اوباما میگشایند؟!
مطلب پایانی این نوشتار، کلام حکیمانهی سیدالشهدای انقلاب اسلامی، شهید آیتالله دکتر بهشتی (رحمةاللهعلیه) است.
در سال ۵۸، سفیر انگلیس در ایران، ضمن درخواست برای تسریع در آزادکردن گروگانهای آمریکایی در لانهی جاسوسی، به شهید بهشتی میگوید: «خیلی غیرواقعبینانه با مسائل سیاسی برخورد میکنید.» پاسخ راهبردی و حکیمانهی آن شهید انقلابی و والامقام، بهترین پاسخ به توجیهات نادرست برخی افراد در زمان ماست.
شهید بهشتی گفت: «ما قرار است آرمانطلبانه با مسائل، برخورد کنیم. انقلاب ما انقلاب آرمانهاست نه انقلاب تسلیم به واقعیتها. ما انقلاب کردیم که واقعیتها را عوض کنیم، نه اینکه واقعیتها را هرچه هست بپذیریم.»[۱]
جنگ افزار تلگرام که زیر نظر سازمانهای مخوف جاسوسی آمریکایی— صهیونیستی در ایران آزادانه مشغول فعالیت است، با چهره ای فریبنده و عوام پسند، بیش از ۱۵میلیون ایرانی را به خدمت گرفته و از حضور آنان بهره برداری سیاسی و اقتصادی می کند.
۱۳ آبان ۱۳۵۸ یادآور ۳ واقعه مهم در سه دوره متفاوت، در تاریخ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
در مهر ماه سال ۱۳۴۳ مصونیت اتباع آمریکایی، بصورت لایحه قانونی در هیئت دولت تصویب شد. امام خمینی ضمن ایراد سخنرانی کوبنده ای، مخالفت خود را با این قانون استعماری اعلام کردند. به دنبال این اعتراض در ۱۳ آبان همان سال، رژیم پهلوی ایشان را دستگیر و سپس به ترکیه تبعید کرد.
سالها بعد در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ به دنبال تعطیلی مدارس و خروش عظیم دانش آموزان علیه رژیم سلطنتی و سپس شهادت ۵۶ نفر از دانش آموزان و دانشجویان معترض در دانشگاه تهران، به همگان اثبات شد که یاران امام (ره) که زمانی در گهواره بودند، اکنون به پا خواسته و این روز را به نام خود در تاریخ ثبت کردند ....
یک سال بعد در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجویان پیرو خط امام، طی راهپیمایی عظیمی به سمت سفارت آمریکا، با بالا رفتن از دیوارهای این لانه جاسوسی، آن را به تسخیر کامل خود در آوردند. این واقعه تاریخی که پیامدهای گسترده بین المللی به همراه داشت، با گذشت سالیان متمادی که از وقوع آن می گذرد، همچنان در صحنه سیاست های داخلی و خارجی اثر گذار و بحث انگیز است، چرا که یکی از منحصر به فرد ترین حرکت های انقلابی در تاریخ انقلاب های اصیل و مردمی جهان به شمار می رود.
این سه واقعه مهم همه در یک روز به وقوع پیوست و سبب شد روز ۱۳ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران جاودانه شود.
رژیم آمریکا که قبل از وقوع انقلاب، نهایت تلاش خود را در جهت حمایت و حفظ رژیم شاه بکار بسته بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تعطیل شدن سفارت خود، در طول سالیان متمادی، با طرح نقشه ها و توطئه های پی در پی، نفوذ و بهره برداری از منافع این مرز و بوم و تثبیت موقعیت خود در منطقه را با جدیت دنبال می کرد .
این دشمن قسم خورده، در طول هشت سال جنگ نابرابری که بر کشور ما تحمیل کرد، بهترین جوانان سرزمین مقدسمان را به خاک و خون کشید، ولی به واقع شکست خورد و اکنون در کارزار جدید مجازی، نیروهای مقابل خود، یعنی فرزندان این آب و خاک را با نرم افزارهای اغواگرانه خود، مسخ کرده و در سکوت و آرامشی دروغین، بدون ریختن قطره ای خون، به قتل عام فرهنگی مشغول است.
جنگ افزار تلگرام که زیر نظر سازمانهای مخوف جاسوسی آمریکایی— صهیونیستی در ایران آزادانه مشغول فعالیت است، با چهره ای فریبنده و عوام پسند، بیش از ۱۵میلیون ایرانی را به خدمت گرفته و از حضور آنان بهره برداری سیاسی و اقتصادی می کند. این خصم دیرین که سالها قبل لانه جاسوسیش توسط جوانان این دیار تسخیر شد، به انتقام این رسوایی بزرگ، با ابزار اغواگرش نه تنها قلوب جوانان را، بلکه افکار برخی دولتمردان این سرزمین را نیز تسخیر کرده است.
متاسفانه در این میان دستگاه های امنیتی که در فضای واقعی، به حضور یک جاسوس واکنش جدی نشان داده و سخت ترین مجازات را در این خصوص اعمال می کنند، از حضور و فعالیت این نرم افزار جاسوسی در سطح بسیار وسیع ، در فضای مجازی کشور غفلت کرده اند.
ارگان هایی همچون وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، قوه قضاییه و... در برابر این خطر و نا امنی، باید پاسخگوی ملت بوده و به تخلف بزرگ وزارت ارتباطات مبنی بر حضور غیر قانونی نرم افزارهای صهیونیستی در ایران، واکنش نشان دهند.
درکمال تعجب و تاسف باید گفت؛ در کنار این سکوت و غفلت دستگاه های امنیتی و رسانه ای، بهترین نیروهای انقلابی نیز، بدون توجه به خطر وجود این جاسوسکده های همیشه همراه، فعالانه در آن سرگرم هستند.
یکی از سایت های انقلابیِ فعال در نرم افزارهای صهیونیستی، سایت khamenei.ir می باشد. اگرچه این سایت، سایت رسمی دفتر رهبری نیست لیکن بخاطر انتخاب نام مبارک رهبر معظم انقلاب، این ذهنیت را در همگان ایجاد کرده که مستقیما زیر نظر دفتر رهبری اداره می شود و بسیاری از نیروهای متعهد و انقلابی حضور فعال این سایت، در شبکه های صهیونیستی را مجوزی شرعی دانسته و با استناد به این مطلب فعالانه وارد شبکه های صهیونیستی شده اند.
سوال اینجاست که چگونه مدیران و گردانندگان آن بر حضور خود در نرم افزار فیلتر شده فیس بوک صهیونیستی مشروعیت بخشیده اند، در حالیکه طبق فتوی مراجع عظام، تخلف از قانون جمهوری اسلامی ایران، حرام است و به همین دلیل استفاده از فیلتر شکن نیز جایز نمی باشد؟!.
چگونه ممکن است فضای ناپاک و صهیونیستی تلگرام، واتس اپ، وایبر و اینستاگرام و.... را با حضور فعالانه تطهیر نمود و تقویت دشمنان اسلام و مسلمین را توجیه کرد؟!
در نهایت تاسف باید گفت؛ همه این سهل اندیشی و غفلت ها در سایه تعلل دستگاههای امنیتی صورت می پذیرد.
این در حالیست که ما هر ساله یوم الله ۱۳ آبان که یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران، یعنی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در آن روز به وقوع پیوسته را گرامی می داریم و به تبعییت از امام خمینی(ره) آن را انقلاب دوم می نامیم، اما باید بدانیم با دشمن حیله گری روبرو هستیم که به منظور نفوذ دوباره، از کوچکترین غفلت ما، بزرگترین بهره برداری را خواهد کرد .
بجاست که کلام گهربار بنیانگذار انقلاب که در سال ۱۳۴۳ خطاب به سیاستمداران دستگاه پهلوی ایراد فرمودند یاد آور شویم ؛
ََ"شما مظاهر تمدن را که در ایران می آید همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید که چیز حلال را مبدل به حرام می کنید. این رادیو و تلویزیون که اینها راه انداخته اند در ممالک دیگر هم همینطور است؟
ممالک متمدنه استفاده شان از این آلات جدید همینطور است که آقایان اینجا استفاده می کنند؟
تربیت بد برای این مملکت است !. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجا راه می اندازند و با این برنامه هایی که در رادیو تلویزیون و اینها هست ضعیف می کنند. تمام اینها به دست استعمار است، استعمار است که اینطور مبتذل می کند تا فکر جوانها را مسموم کند .استعمار است که برنامه های فرهنگی را جوری تنظیم می کند که جوان نیرومند در این مملکت نباشد، مردم اعصابشان ضعیف شود، قوت را از دست بدهند .
چرا وقتی برنامه ای می خواهید درست کنید دستتان را پیش اسراییل دراز می کنید؟
ای مردم !
ای عالم !
بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسراییل .این ملت ما نیست، روحانیت ما نیست، دین ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم. قرآن ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام هم پیوند نشویم. ما در اعلا مرتبه تمدن هستیم. اسلام در اعلی مرتبه تمدن است. مراجع عالیقدر در اعلی مرتبه تمدن هستند..."
(صحیفه امام_جلد۱_صفحه۲۸۵)
امید آن داریم کلام حضرت امام خمینی (ره) چراغ راه دولتمردان و مسئولین، در این فضای غبار آلود و تاریک مجازی کشور باشد .
انتهای پیام/
به گزارش ندای هیرمند،۱۳ آبان یادآور حادثه ای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که حضرت امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
به مناسبت فرا رسیدن سالروز تسخیر لانه جاسوسی امریکا، پویش مردمی(کمپین) دست نوشته«مرگ بر امریکا» با محوریت شعار «مرگ بر امریکا» به منظور تأکید بر ضرورت عدم فراموشی جنایات امریکا توسط مردم شهرستان هیرمند انجام شد و با استقبال خوب مردم مواجه شد.
به گزارش همه با هم به نقل از سایت حرف تو، در راستای پیگیری حادثه منا موج وبلاگی "حادثه منا نباید فراموش شود" در فضای مجازی ایجاد شد.
اپیزود اول:
دو روباه درون یک چاهی گرفتار شدند،بلافاصله گروه های امداد به همراه خبرنگاران رسانه های مختلف برای پوشش خبری این اتفاق به منطقه اعزام میشوند. گروه امداد با تمامی تجهیزات خود تلاش میکنند تا این حیوانات به سلامت از چاه بیرون بیاید.بالاخره بعد از ساعت ها تلاش یکی از روبه ها را نجات میدهند ولی روباه دیگر کشته میشود